مرا عجز و تو را بیداد دادند
به هر کس آنچه باید داد دادند
برهمن را وفا تعلیم کردند
صنم را بی وفایی یاد دادند
به افسون دست و پای صید بستند
به دست صیدکش صیاد دادند
گران کردند گوش گل،پس آن گه
به بلبل رخصت فریاد دادند
سراغ حجله ی شیرین گرفتم
نشانم تربت فرهاد دادند
زدند آتش به جان پروانه را شب
سحر خاکسترش بر باد دادند
سر زنجیر آذر را گرفتند
به دست سنگدل جلاد دادند
آذر بيگدلي
دادندبه ,آذر ,بيگدلي ,تربت ,فرهاد ,آتش ,دادنند آتش ,فرهاد دادنند ,تربت فرهاد ,آتش به ,به جان
درباره این سایت